گفتاری درباره «نیما»؛ از انکار تاریخی تا نقد صحنهای در شعر معاصر ایران
نیما از حافظ مهم تر است
این یادداشت با تأکید بر نقش تحولساز نیما یوشیج در تاریخ ادبیات ایران، میان «نیمای در تاریخ» و «نیمای در صحنه» تمایز میگذارد. نویسنده معتقد است که نیما در مقام یک چهره تاریخی غیرقابل انکار است، اما میتوان اندیشهها و شعرهای او را نقد کرد. متن سپس به تفاوت میان الگوبرداری و ایدهبرداری از نیما میپردازد؛ الگوبرداری از نظر نویسنده مردود است، اما ایدهبرداری—نمونهاش در کار شاملو، فروغ و سهراب—جایگاه مشروعی دارد. در ادامه، نسبت میان بینش عینی و ذهنی در شعر نیما و تأثیر آن بر شاعران بعدی بررسی میشود. همچنین مسیر شعری احمدرضا احمدی بهعنوان نمونهای مستقل و غیرمتأثر از نیما تحلیل میشود. یادداشت در پایان بر این نکته تأکید میکند که هرچند نیما بنیانگذار تحول بزرگ شعر نو است، اما این جایگاه مانع نقد اندیشههای او نیست و جریانهای پس از او نیز نه در پی انکار، بلکه در پی عبور محترمانه و تحولآفرین بودهاند.