یادداشت مازیار نیستانی بر شعرهای بیژن جلالی
در تنهاییِ کلمه؛ بازخوانی شعر بیژن جلالی
این نوشتار نگاهی کوتاه اما دقیق به شعر بیژن جلالی دارد؛ شاعری که نه در قلمرو خطرهای زبانی گام میگذارد و نه در جغرافیای تصویر و موسیقی حرکت میکند، بلکه زیست شعریاش تماما بر «شهود» بنا شده است. نویسنده با اشاره به دیدگاه شمس آقاجانی درباره رکود شعری جلالی، بر این نکته تأکید میکند که شعر جلالی بیش از آنکه بر زبان و ساختار استوار باشد، بر ایدههای ذهنی یک سوژه اندیشنده تکیه دارد. در این نوشته، ضمن اشاره به ضعف جلالی در زبانآفرینی، به قدرت اندیشههای ساده و پخته او که در ذهن مخاطب رسوب میکنند پرداخته شده و جایگاه او میان شاعرانی چون سهراب سپهری و احمدرضا احمدی سنجیده میشود. متن همچنین بر عزلتگزینی جلالی و دوریاش از مناسبات مطبوعاتی و محافل ادبی تأکید میکند؛ عزلتی که هم مانع اثرگذاری گسترده او شد و هم نوعی رستگاری شاعرانه برایش رقم زد.