خانه فرهنگ گیلان با همکاری نشر فرهنگ ایلیا برگزار میکند:
شبِ یادمان احمد قربانزاده
در این مراسم، جمعی از شاعران و نویسندگان از جمله محمدتقی پوراحمد جکتاجی، فرهاد مهرانفر، محمد رضاییراد و قاسم بزرگزاده به سخنرانی و یادکردی از زندگی و آثار احمد قربانزاده خواهند پرداخت. همچنین اجرای قطعاتی از محمد رنجبر معاف و جوما، نمایش مستند «پرترهای از احمد قربانزاده» به کارگردانی حامد اریب و رونمایی از آخرین کتاب این شاعر از دیگر بخشهای این برنامه فرهنگی و ادبی است.
یادداشت مازیار نیستانی بر شعرهای بیژن جلالی
در تنهاییِ کلمه؛ بازخوانی شعر بیژن جلالی
این نوشتار نگاهی کوتاه اما دقیق به شعر بیژن جلالی دارد؛ شاعری که نه در قلمرو خطرهای زبانی گام میگذارد و نه در جغرافیای تصویر و موسیقی حرکت میکند، بلکه زیست شعریاش تماما بر «شهود» بنا شده است. نویسنده با اشاره به دیدگاه شمس آقاجانی درباره رکود شعری جلالی، بر این نکته تأکید میکند که شعر جلالی بیش از آنکه بر زبان و ساختار استوار باشد، بر ایدههای ذهنی یک سوژه اندیشنده تکیه دارد. در این نوشته، ضمن اشاره به ضعف جلالی در زبانآفرینی، به قدرت اندیشههای ساده و پخته او که در ذهن مخاطب رسوب میکنند پرداخته شده و جایگاه او میان شاعرانی چون سهراب سپهری و احمدرضا احمدی سنجیده میشود. متن همچنین بر عزلتگزینی جلالی و دوریاش از مناسبات مطبوعاتی و محافل ادبی تأکید میکند؛ عزلتی که هم مانع اثرگذاری گسترده او شد و هم نوعی رستگاری شاعرانه برایش رقم زد.
گفت و گو با تقی خاوری شاعر و پژوهشگر
شاعر خراسانی و راوی واژگان بازنده
تقی خاوری، شاعر، پژوهنده و نویسندهٔ خراسانی، در ۱۹ آبان ۱۳۱۷ در شهرستان مشهد متولد شد و دارای یک پسر و سه دختر بود. او در دههٔ چهل در تهران زندگی میکرد و دلبستگیاش به مشترکات دو فرهنگ هندوستان و ایران سبب شد چندین بار به آن کشور سفر کند و مدتی نیز در آنجا اقامت داشته باشد. یکی از رهآوردهای آن سفرها، شعر زیبای «پردهسازها» در دفتر دایرهٔ صبح بود.خاوری خودآموخته بود و تحصیلات آکادمیک نداشت، اما بسیار میخواند و دانستههای گستردهای اندوخته بود. روایت شده است که اخوان ثالث به او گفته بود: «تو مانند نیکلای نکراسوف، شاعر بزرگ نیمهٔ دوم قرن نوزدهم روس، از عمق اجتماع برخاستهای، با بزرگان زمان خود نشست و برخاست داشتهای و در شمار آنان درآمدهای.»
یادداشت اختصاصی سیدعلی صالحی درباره بیژن نجدی
چهار حرف برای چهار گوشه ی گریه هام
در یادداشت سید علی صالحی با عنوان «ب، ی، ژ، ن؛ چهار حرف برای چهار گوشهی گریههایم»، شاعر تجربهای خیالانگیز و شاعرانه از حضور در کوه و جنگلهای گیلان و ملاقات با کودکی از ایل بلوچ روایت میکند. صالحی در این سفر ذهنی، مرزهای زمان و مکان را درمینوردد، با فرشتهی مرگ گفتگو میکند، و شب شعرهایی پر از حضور بزرگان شعر ایران چون نیما، فروغ، شاملو و سپهری را در تخیل خود بازسازی میکند. متن ترکیبی است از خاطره، خیال، اندیشه و نوستالژی ادبی که از عمق تجربهی شاعرانه و رابطهی او با شعر و زندگی حکایت دارد.
پرس گو با مشیت علایی پیرامون وضعیت نقد ادبی در ایران
مشیت علایی: نقد ادبی ایران وامدار نظریههای غربی است
مشیت علایی، متولد ۱۳۲۸، منتقد ادبی، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی است که با آثارش در حوزه نقد ادبی و زیباییشناسی تأثیری عمیق بر ادبیات معاصر ایران گذاشته است. او با مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران، نقد را با نظریههای مدرن پیوند زده و به تحلیل آثار ادبی با رویکردی علمی پرداخته است. از آثار مهم او میتوان به «زیباییشناسی و نقد»، «شکلهای زندگی»، «جستارهایی در زیباییشناسی» و سرویراستاری «دانشنامه زیباییشناسی» اشاره کرد که منابع ارزشمندی برای پژوهشگران ادبیات هستند. علایی در نقدهای خود بر اهمیت بررسی آثار از منظر اجتماعی و تاریخی تأکید دارد و معتقد است که ادبیات، فراتر از جنبههای زیباییشناختی، نقش مهمی در تقویت یا تضعیف نیروهای اجتماعی ایفا میکند. با وی گفت و گویی درباره وضعیت نقد ادبی در ایران داشتهایم که در ادامه میخوانید:
گفتاری درباره «نیما»؛ از انکار تاریخی تا نقد صحنهای در شعر معاصر ایران
نیما از حافظ مهم تر است
این یادداشت با تأکید بر نقش تحولساز نیما یوشیج در تاریخ ادبیات ایران، میان «نیمای در تاریخ» و «نیمای در صحنه» تمایز میگذارد. نویسنده معتقد است که نیما در مقام یک چهره تاریخی غیرقابل انکار است، اما میتوان اندیشهها و شعرهای او را نقد کرد. متن سپس به تفاوت میان الگوبرداری و ایدهبرداری از نیما میپردازد؛ الگوبرداری از نظر نویسنده مردود است، اما ایدهبرداری—نمونهاش در کار شاملو، فروغ و سهراب—جایگاه مشروعی دارد. در ادامه، نسبت میان بینش عینی و ذهنی در شعر نیما و تأثیر آن بر شاعران بعدی بررسی میشود. همچنین مسیر شعری احمدرضا احمدی بهعنوان نمونهای مستقل و غیرمتأثر از نیما تحلیل میشود. یادداشت در پایان بر این نکته تأکید میکند که هرچند نیما بنیانگذار تحول بزرگ شعر نو است، اما این جایگاه مانع نقد اندیشههای او نیست و جریانهای پس از او نیز نه در پی انکار، بلکه در پی عبور محترمانه و تحولآفرین بودهاند.